من یک ابزارفروش هستم که مدتی است از فروش آنلاین و اینترنتی فاصله گرفتهام و ابزارها را فقط حضوری و در مغازهام میفروشم. و اینجا؛ یک توبره است که یادداشتهای یک ابزار فروش را در دلش جای میدهد.
یک توبره را سال ۱۳۹۳ ساختم. آن زمان میخواستم فروشگاه اینترنتی ابزار داشته باشم و با گذشت زمان و توسعه، به یک پلتفرم کامل در بازار ابزار تبدیلش کنم. برای همین باید برایش نام کاملی انتخاب میکردم که فقط به فروش ابزار خلاصه نشود.
واژهی توبره را دوست داشتم. سالها پیش و بارها از زبان مادربزرگم شنیده بودمش. برایم حس خوب دوران گذشته را داشت و یاد عزیزی را زنده میکرد. توبره، در زبان فارسی به معنای خورجین و کیسهای است که ابزار کار خود را در آن میگذارند. برای همین، فکر کردم واژهای کامل است.
فروشگاه اینترنتی یک توبره را حدود هفت سال مدیریت کردم. اولین سفارش، آنقدر برایم هیجان انگیز بود که خودم شخصاً بسته بندیاش کردم و برای ارسال به دفتر پست رفتم. هنوز یادم است: یک قیچی باغبانی نووا به ارزش حدود بیست هزار تومان، که رهسپار تیران اصفهان شد.
هفت سال حضور موفق در زمانهای که رقبای اینترنتی محدودی وجود داشت، باعث شد با دوستان فراوان و گرانقدری از سراسر ایران آشنا شوم. همه چیز خوب پیش میرفت. تا آنکه چند سال آخر، فقط فرصت پذیرفتن سفارشات عمده و همکاری را داشتم.
یک جای روزگار اما فهمیدم که راه من این نبود. نمیخواستم تمام زمانم را برای فروش ابزار از دست دهم. بعد از آن به مدت سه سال، توبرهی من خاک خورد. با اینکه پیشه ابزارفروشی، تنها منبع درآمدم است و مغازه ابزارفروشی دارم؛ دیگر نمیخواستم این کار پر هیاهو را در یک توبره هم ادامه دهم. از طرفی این توبره برایم یک توبرهی معمولی نبود که درونش ابزاری گذاشته باشم و حالا بتوانم قیدش را بزنم. یک توبره برایم ارزشمند بود. آینهای بود که نسخهی بهتری از منِ ابزارفروش را نشان میداد و مجبورم میکرد برای بهتر بودن، تلاش کنم. روابط تجاری گستردهای ایجاد کرده بود و از آن مهمتر دوستیهای ارزشمندی برایم ساخته بود. حس میکردم شبکهی افرادی که به روزمرگیهای من اضافه شده بود، به همه چیز میارزید. رشد فردی در کنار چهرههای موثر و پیشگامان صنف ابزار، کیف داشت و همچنان هم دارد.
حالا پس از ده سال، راه دیگری در پیش گرفتهام. یک توبره را برای حال دلم نگه داشتهام. میخواهم این توبره را دوباره پُر کنم از چیزهایی که برایم خوشایند است. میخواهم شبکهای که در این سالها شکل گرفته بود را زنده نگه دارم و گسترش دهم. تصمیم گرفتهام اینجا از دنیای ابزارها صحبت کنم اما درگیر خرید و فروش ابزار نشوم. از خوب و بد شغل ابزارفروشی و مدیریت کسبوکار بنویسم. اینجا به علاقهمندیهای مشترک در صنف ابزار میپردازم. کتابهایی که میخوانم را روایت میکنم. از آموختههایی مینویسم که فکر میکنم شایستهی تکرارند. و در نهایت خوشحالم که یک توبره، همچنان ادامه دارد.